کتاب زمستان ۶۲

کتاب زمستان ۶۲ روایتی جذاب خواندنی از سال‌های جنگ است به قلم اسماعیل فصیح. این کتاب جامعه ایران در آن سال‌ها به تصویر می‌کشد و رنج و اندوه و ترس و خون مردم را بازآفرینی می‌کند. تیپ‌های شخصیتی متفاوت را در مرکز داستانش قرار می‌دهد و رویارویی آن‌ها با قهرمان داستانش خواننده را با خود همراه می‌کند.

درباره کتاب زمستان ۶۲

شروع کتاب در دی ماه ۱۳۶۲ است زمانی که استاد بازنشسته دانشکده نفت جلال آريان به همراه دکتر فرجام متخصص کامپیوتر به اهواز می‌روند تا ادریس پسر جوان مستخدمش را که در جنگ مفقود شده است پیدا کنند. این داستان ترکیبی از عشق از بین رفته‌ی فرجام به زنی مرده است که آن را دوباره در چشمان نامزد ادریس می‌بیند و فداکاری او در رفتن به خط مقدم. این بین جلال آریان برای نجات دختری جوان از دست مردی متعصب و بیمار به ظاهر با او ازدواج می‌کند.

هرچه داستان پیش می‌رود روابط انسان‌ها و احساساتشان پیچیده‌تر می‌شود و همین موضوع خواننده را هرلحظه بیشتر و بیشتر با خودش همراه می‌کند.

بخشی از کتاب زمستان ۶۲

«یه تشکیلاتشون فکر می‌کنم نزدیک بوتان‌گازه، سر جاده کمپلو، که حالا شده خیابون انقلاب.»

«مرکز توانبخشی چیزی ندارند اینجا؟»

«چرا آقا. یه مدرسه‌رو توی جاده کوت‌عبدالله کردن مرکز توانبخشی. تو جاده کوت‌عبدالله، نرسیده به پیچی که میره طرف قبرستون.»

«بلدم.»

می‌پرسد: «اونجا کاری داشتید آقا؟» آمده جلوتر کنار پنجره من.

می‌گویم: «پسر یکی از کارگرای آشنای آبادانم رفته بوده بسیج، بعد شنیدیم ممکنه معلول شده باشه، میخوام اگه بشه پیداش کنم. به بابای پیرش قول داده‌م پرس و جویی بکنم.»

«میتونید از دفتر رابط دانشکده‌م بپرسید، یا با ستاد دانشگاهی جندی‌شاپورم تماس بگیرید، اونها با بیمارستانها و نهادها تماس دارند.»

«رئیسشون کیه؟ همون دکتر ناجی؟»

«فکر می‌کنم… بله، آقا. ایشون با تمام نهادها رابطه داره. میتونین زنگ بزنین دفتر رابط ستاد جهاد دانشگاهی در شرکت نفت. همین‌جا توی خرم‌کوشکه. یه خانم شایان هست. از دانشکده بیرونش کردند رفت اونجا.»

زیر لب تکرار می‌کنم: «خانم شایان. دفتر رابط ستاد دانشگاهی. باشه.»

بخشی از کتاب زمستان ۶۲

مرگ مادر لاله در شب سرد و متشنج 22 بهمن اتفاق مى‌افتد و تشییع جنازه و خاک‌سپارى روز 22 بهمن انجام مى‌گیرد و چون روز تعطیلى است من هم همراه مریم مى‌روم و به منصور فرجام هم تلفن مى‌کنم و مى‌آید. شنیده‌ام بعضى موارد بیماران اوائل سرطان لنف را مى‌توانند با دارو و رژیم غذایى تا چند سال نگه دارند. مرگ خانم افسر جهانشاهى، دختر آقاى شایان، صنعتگر و کارخانه‌دار میلیاردر اهواز در اثر نبودن دارو و نبودن پول براى درمان مؤثرتر صورت گرفت.

به هر حال آن روز، تشییع جنازه این خانم تنها مانده از بیمارستان، بردن به غسالخانه، نماز میت، مراسم خاک‌سپارى، شیون‌ها و توى سر و سینه کوبیدن زن‌ها، و مخلفات، مى‌توانست برگردان هرروزه هر یک از صحنه‌هاى روزمره این ایام باشد. در این سال‌ها آنقدر در قبرستان‌ها شاهد کفن و دفن مرده و شهید بوده‌ام و آنقدر شیون‌ها و مشت توى سر و سینه‌زدن‌ها و زبان‌ گرفتن‌ها دیده و شنیده‌ام که دیگر تعجب نکنم… اما گریه‌ها و مشت مشت خاک قبر را توى فرق خود ریختن‌ها و سوز و گدازهاى لاله جوان درد دیگرى دارد. مریم و بدرى خانم جزایرى و ننه بوشهرى سه‌تایى نمى‌توانند جلوى او را بگیرند. خاک توى فرق خودش و سر زندگى خودش مى‌ریزد. من او را نگاه مى‌کنم. منصور فرجام را هم نگاه مى‌کنم.

خلاصه‌ی داستان کتاب زمستان ۶۲

جلال آریان، کارمند بازنشسته شرکت نفت، شخصیت جذابی که در تمامی آثار فصیح قهرمان داستان‌های اوست، این بار در رمان زمستان 62 قصد سفر به اهواز دارد تا فرزند خدمتکارش را که در خلال جنگ مفقود شده بیابد. جلال در این سفر به صورت تصادفی با جوانی به اسم منصور فرجام روبه‌رو می‌شود. منصور از امریکا به اهواز آمده تا برای شرکت نفت مرکز کامپیوتری راه بیاندازد. اما پس از مدت کوتاهی به دلیل قوانین دست و پا گیر اداری و عدم نظم در فعالیت‌های شرکت نفت، دست از کار می‌کشد.

در ادامه رمان منصور با سربازی آشنا می‌شود که چشمان نامزدش فوق‌العاده همانند چشمان نامزده فوت شده خودش است. به همین خاطر برای نجات جان سرباز به جای او به جبهه رفته و شهید می‌شود تا جوان بتواند با کارت منصور به خارج از کشور بگریزد.

با اسماعیل فصیح بیشتر آشنا شویم

اسماعیل فصیح مترجم و رمان‌نویس معروف در سال 1313 به دنیا آمده است. او در سال‌های نخست جوانی به امریکا مهاجرت کرد تا در رشته شیمی به تحصیل بپردازد. فصیح بعد از اتمام تحصیلاتش در این رشته، تحصیلات خود را در رشته ادبیات انگلیسی ادامه داد، اما در نیمه‌های راه آن را رها کرد. او بعد از بازگشت به ایران در شرکت ملی نفت ایران فعالیتش را شروع نمود و در سال 1359 بازنشسته شد. در آخر نیز به خاطر سکته مغزی درگذشت.

فصیح یکی از ارزشمند‌ترین رمان‌نویسان با تجربه ایرانی بود و جزء یکی از پرفروش‌ترین نویسندگان ایرانی معاصر در دهه‌های شصت و هفتاد به شمار می‌آمد. از معروف‌ترین آثار او می‌توان داستان‌های جاوید، تلخ کام، شراب خام و درد سیاوش را نام برد.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت