اسماعیل فصیح

اسماعیل فصیح رمان‌نویس و مترجم ایرانی‌زاده دوم اسفندماه ۱۳۱۳ و درگذشته ۲۵ تیرماه ۱۳۸۸ تهران است. او در محله‌های اطراف چهارراه گلوبندک در یک خانواده پرجمعیت به دنیا آمد. ‌ایشان از همان کودکی به ادبیات و قصه‌خوانی علاقه داشت و در یکی از مصاحبه‌هایش گفته است که «یکی از خواهر‌هایم کتاب کرایه می‌کرد، لیلی و مجنون نظامی و میشل زواگو و یا هرچه گیر می‌آمد برایم بلندبلند می‌خواند… ». دوران ابتدایی فصیح تا پایان کشیده شدن جنگ جهانی دوم در ایران تمام شد. او دوره دبیرستان خود را در سال ۱۳۲۶ در مدرسه «رهنما» شروع کرد و در سال ۱۳۳۲ بعد از اتمام این دوره که مصادف با اوج آشوب‌های انقلاب ملی دکتر مصدق بود و بعد از چند سال کار و تدریس با پس‌اندازی که داشت و پولی که از پدرش به او رسیده بود، از طریق ترکیه به پاریس و بعد به امریکا رفت. فصیح ابتدا در کالج ایالتی مانتانا مدرک شیمی گرفت و بعد به سانفرانسیسکو نقل مکان کرد. بعد از یک سال کار دوباره به مانتانا برگشت. در دانشگاه مانتانا میزولا مدرک ادبیات انگلیسی گرفت. در آن زمان میزولا شهر کوچکی بود که به نوعی مرکز نویسندگان آمریکایی محسوب می‌شد.
اسماعیل فصیح پس از بازگشت به ایران، چندماهی به عنوان مترجم در انتشارات فرانکلین مشغول به کار شد. در سال ۱۳۴۲، با کمک صادق چوبک و معرفی‌نامه‌ی او، توانست کارمند شرکت ملی نفت ایران شود. او حدود ۱۹ سال در این شرکت به فعالیت خود ادامه داد. اسماعیل فصیح در سال ۱۳۵۹ و با آغاز جنگ ایران و عراق، در ۴۷سالگی و با سمَت استادیار زبان انگلیسی، بازنشسته شد. پس از آن بود که به تهران نقل مکان کرد و در کنار همکاری‌های محدود خود با شرکت نفت، به نوشتن نیز روی آورد.
کار در شرکت نفتْ تنهایی و خلوتی برای اسماعیل فصیح فراهم کرد و موجب شد تا به نوشتن ترغیب شود. اولین اثر اسماعیل فصیح، «شراب خام»، با استقبال مخاطبان همراه شد و او را در تصمیم خود مبنی بر نویسندگی مصمم‌تر کرد. از جمله آثار او که در این برهه‌ی زمانی نوشته شده‌اند می‌توان به «خاک آشنا»، «دل کور» و «دیدار در هند» اشاره کرد. اسماعیل فصیح پس از انقلاب اسلامی نیز به نوشتن ادامه داد. «لاله برافروخت»، «زمستان ۶۲» و «ثریا در اغما» از آثار او در آن برهه از زندگی‌اش هستند.
اسماعیل فصیح به جز داستان‌نویسی، در ترجمه نیز دستی داشت. «وضعیت آخر»، «ماندن در وضعیت آخر»، «بازی‌ها» و «خودشناسی به روش یونگ» از جمله آثار ترجمه‌شده و پرمخاطب اسماعیل فصیح به شمار ‌می‌روند. اسماعیل فصیح در ۲۵ تیر ۱۳۸۸ به علت مشکلات عروق مغز در تهران درگذشت.

ملاقات اسماعیل فصیح با همینگوی

یکی از اتفاقات جالبی که در زمان دانشجویی در آمریکا برای فصیح افتاد ملاقات با نویسنده‌ی بزرگ و شهیر آمریکایی «ارنست همینگوی» بود. فصیح می‌گوید: «دانشکده زبان و ادبیات دانشگاه مانتانا در میزولا‌ایشان را دعوت کرد. بالاخره یک روز همینگوی آمد، در محوطه نشست ولی تو نیامد. در همان‌جا روی چمنها نشست و صحبت کرد و دانشجو‌ها و اساتید هم دایره‌وار جلوش توی چمن. یک روز بهاری آفتابی مانتانا بود. این خاطره هم شاید به یادآوری‌اش بیارزد، گرچه با دل‌تنگی. من و یکی از دوستان، خیلی جلو تقریباً کنار همینگوی نشسته بودیم. او آن روز یک شلوار کوتاه نظامی پوشیده بود، یک پیراهن اسپرت و صندل. هرکس یک سؤالی می‌کرد و او جواب کوتاهی می‌داد، کمی با دل‌خستگی. من فقط محو خودش و کلام و صدایش بودم که برای مردی به آن قوی‌هیکلی و عاشق شکار و تیراندازی، نازک و ظریف بود. خودش هرگز در این دانشگاه حضور پیدا نکرده بود، ولی من خوب یادم بود که رابرت جردن، قهرمان اصلی رمان بزرگش زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آید را یکی از اساتید این دانشگاه انتخاب کرده بود. در دقایق آخری که می‌خواست بلند شود نفس بلندی کشید به اطراف به‌صورت وداع نگاه کرد.
فصیح با ارنست همینگوی چند جمله‌ای هم صحبت کرده است. او در ادامه می‌گوید: اوایل ژوئیه، یک روز صبح از رادیو شنیدم همینگوی با شلیک گلوله تفنگ توی دهانش خودکشی کرده و خبرش توی امریکا بدجوری پیچیده بود، چون شهر کچوم قبرستانش دست کشیش‌های سنت پرست کاتولیک بود و آن‌ها اجازه دفن یک میت خودکشی کرده را نمی‌دادند؛ و با تراکم سیل خبرنگار‌ها و عکاس‌ها، جنازه‌اش تا دو روز روی زمین‌مانده بود تا بالاخره پرزیدنت جان. اف. کندی به عنوان رئیس جمهور ایالات متحد و یک کاتولیک سنتی کشور، فرمان دفن داد.

بازگشت اسماعیل فصیح به ایران

اسماعیل فصیح دوره‌ی کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه میشیگان گذراند اما تراژدی عشق یعنی مرگ همسر اروپایی‌اش در زمان زایمان همراه با کودک باعث شد تا تجربیات تلخ و ناگواری برای او رقم بخورد. به همین دلیل او تحصیلات خود را در این مقطع نیمه‌کاره ر‌ها کرد و به تهران برگشت.
استخدام اسماعیل فصیح در شرکت نفت
بعد از بازگشت به تهران در سال ۱۳۴۲ اسماعیل فصیح به انتشارات فرانکلین رفت و با نجف دریابندری- مترجم نامدار – ملاقات کرد. دریابندری از فصیح خواست به دلیل تسلط در فارسی و انگلیسی کتاب ترجمه کند؛ اما فصیح به او گفت که اهل ترجمه نیست و ترجیح می‌دهد برای شرکت کار کند. چند روز بعد نجف دریابندری زمینه‌ساز آشنایی اسماعیل فصیح با صادق چوبک می‌شود. چوبک آن زمان رئیس دفتر هویدا و رئیس امور اداری شرکت نفت بود و فصیح را در شرکت نفت استخدام کرد و با حکم خود فصیح را برای کار به اهواز فرستاد. چون اهواز یکی از مناطق مهم نفت‌خیز بود. فصیح در این زمان در هنرستان صنعتی شرکت نفت شروع به کار کرد. فصیح زمانی که به ایران بازگشت با پریچهر عدالت ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شدند.

آغاز نوشتن اسماعیل فصیح

آشنایی با بزرگان اهل قلم همچون صادق چوبک، نجف دریابندری، مهشید‌امیرشاهی و غلامحسین ساعدی در زندگی فصیح نقش پررنگی داشت. شراب خام؛ اولین اثر اسماعیل فصیح است که در سال ۱۳۴۶ آن را نوشت و پیش‌نویس آن را برای نجف دریابندری آورد. دریابندری از داستان و قلم فصیح از همان ابتدا متوجه نوید ظهور یک نویسنده در ادبیات ایران شده بود. چون بعد از خواندن کتاب شراب خام نسخه پیش‌نویس را به فصیح برنگرداند. اسماعیل فصیح قبل‌تر زمانی که در آمریکا بود با داستان انگلیسی «خاله توری» در مسابقات داستان‌های کوتاه دانشجویی شرکت بود و از رئیس دپارتمان زبان دو جایزه گرفت. او میدانست قلمش به شکلی هست که کتابش منتشر شود؛ و همین هم شد. کریم امامی (مترجم و ویراستار) در آن زمان مسئول سر ویراستار انتشارات فرانکلین بود و در آن زمان اسماعیل فصیح در یک سفر مأموریتی پژوهشی از طرف شرکت ملی نفت ایران به آمریکا رفت و در دانشگاه میشیگان فوق‌لیسانس خود را در رشته‌ی زبان و ادبیات انگلیسی گرفت. اسماعیل فصیح دومین اثر خود را با عنوان «خاک آشنا» در سن ۲۵ سالگی در آمریکا نوشت و بعدازاینکه به ایران بازگشت در دانشکده نفت آبادان مشغول تدریس شد.

بهترین آثار اسماعیل فصیح

کتاب ثریا در اغما: ثریا در اغما داستانی است که در بستر جنگ، حواشی و پیامد‌های آن رخ می‌دهد. ثریا برادرزاده‌ی جلال آریان، شخصیت محبوب اسماعیل فصیح، است. ثریا که ساکن پاریس بوده، در پی حادثه‌ای به اغما رفته است. جلال ایران جنگ‌زده را ترک می‌کند تا به پاریس و نزد ثریا برود. بیماری ثریا و دیدار با روشنفکران و ایرانیان خارج از کشور، جلال را دچار سردرگمی می‌کند، چرا که از یک سو، ر‌ها کردن برادرزاده‌ی بیمارش برای او دشوار و دردناک است و از سوی دیگر، ترک وطنی که خود را متعهد به آن می‌داند دشوارتر. کشمکش‌های درونی جلال و تصمیمی که در نهایت ناگزیر از گرفتن آن است محور اصلی این داستان به شمار می‌آید. ثریا در اغما بار‌ها تجدید چاپ شده و به زبان‌های عربی و انگلیسی نیز برگردان شده است.
کتاب زمستان ۶۲: زمستان ۶۲ که به زعم برخی منتقدان از برترین آثار ادبیات معاصر ایران به شمار می‌آید، روایت زندگی ایرانیان در جنگ است. جلال آریان که اکنون بازنشسته است، برای یافتن پسر مستخدمش که مفقود شده، عازم جنگ و جنوب می‌شود. در میانه‌ی راه با دکتر فرجام ملاقات می‌کند. روایت این داستان متمرکز بر همسفری این دو نفر و گفت‌و‌گوی آنان و اتفاقاتی است که برای آن‌ها می‌افتد.
کتاب دل کور: دل کور یکی از پرمخاطب‌ترین آثار اسماعیل فصیح است. این کتاب که در سال ۱۳۵۲ منتشر شده، روایتی از زندگی خانواده‌ی جلال آریان است. جلال آریان هم مانند اسماعیل فصیح، در خانواده‌ای پرجمعیت در درخونگاه به دنیا آمده و زندگی کرده است. اتفاقاتی که برای این خانواده رخ داده و می‌دهد در بستری از مسائل تاریخی و اجتماعی بیان شده و احساسات انسانی اعم از اندوه و شادی و خشم و ترس و غم را به تصویر می‌کشد.
کتاب شراب خام: شراب خام اولین کتاب منتشرشده از اسماعیل فصیح است. او در این کتاب برای اولین بار، شخصیت جلال آریان را معرفی می‌کند. جلال آریان به‌تازگی به ایران بازگشته است و در اداره‌ای کار می‌کند. زندگی او مطابق معمول گذشته، بدون هیچ اتفاق جدید و جالبی ادامه دارد: مراقبت از یوسف، برادر بیمارش، انجام کار‌های اداره و معاشرت با همان دوستان همیشگی. تا اینکه درگیر پرونده‌ای جنایی می‌شود و ناگزیر است به جنوب سفر کند تا پرده از راز آن بردارد.
کتاب نامه‌ای به دنیا: قهرمان کتاب نامه‌ای به دنیا زنی به نام آنجلاست. او همسری ایرانی داشته و مدتی کنار او در ایران زندگی کرده است. اما با شروع جنگ می‌خواهد از ایران خارج شود و نمی‌خواهد فرزندش را در شرایط جنگ ر‌ها کند و برای دور کردن فرزندش از خطر، هر کاری را به نظرش می‌آید انجام می‌دهد. قوانین نابرابر اجتماعی، کمبود‌های قضایی و قانون‌گذاری، تنهایی و مشکلات متعدد دیگری که این زن با آن‌ها مواجه می‌شود، بازتابی از دغدغه‌های نویسنده از امور مرتبط با زنان است.

سبک نگارش و دیدگاه‌های اسماعیل فصیح

اسماعیل فصیح در نوشتن از بزرگانی نظیر محمدعلی جمالزاده، بزرگ علوی و احمد محمود تأثیر پذیرفته است. غالب آثار او زبانی ساده و روان دارند. او در بیشتر آثار خود، از دو فرم زبان محاوره و زبان معیار هم‌زمان استفاده کرده است. اسماعیل فصیح از نخستین نویسندگان ایرانی است که شرح زندگی و حالات طبقه‌ی متوسط را وارد رمان فارسی کرده است. واقع‌گرایی از ویژگی‌های بارز نوشته‌های اسماعیل فصیح است. تطابقی که میان روایات داستانی و رویداد‌های واقعی ـ چه شخصی و چه در سطح کلان ـ به چشم می‌آیند، دلیلی بر این مدعا هستند.
آثار اسماعیل فصیح غالباً متأثر از رویداد‌های واقعی‌اند. در حالی که شراب خام ایران در دهه‌ی ۱۳۳۰ را به تصویر می‌کشد، لاله برافروخت به انقلاب اسلامی، و ثریا در اغما و زمستان ۶۲ به جنگ ایران و عراق می‌پردازند. اسماعیل فصیح از جمله اولین نویسندگانی است که به موضوع جنگ میان ایران و عراق پرداخته و آن را به شیوه‌ی خود در قالب داستانی گنجانده است.
در اکثر داستان‌های اسماعیل فصیح، شخصی به نام جلال آریان حضور دارد که بر اساس نظر مخاطبان و منتقدان، بیشترین شباهت را به فصیح دارد: هر دو آنان کارمند هستند و همسر و فرزند خود را از دست داده‌اند؛ جلال شخصیتی است که در طول سالیان متمادی داستان‌نویسی اسماعیل فصیح، نقش قدرتمندتر و محوری‌تری را در آثار او به خود اختصاص داده است.

اسماعیل فصیح و ترجمه‌های او

اسماعیل فصیح چون در رشته زبان و ادبیات انگلیسی تحصیل کرده بود و تا قبل از بازنشستگی به عنوان استاد زبان تخصصی در دانشگاه تدریس می‌کرد. او علاوه بر ترجمه ادبیات جهانی در ترجمه در زمینه‌های غیرادبی به ویژه علمی هم خوش درخشید. اسماعیل فصیح در حوزه علم جدید تحلیل رفتار متقابل روانشناختی که امروزه در رشته‌های متعددی مثل روانشناسی، آموزشی، مدیریت و بازسازی شخصیت جهان کاربرد دارد ترجمه‌های موفقی داشته است. «وضعیت آخر»، «بازی‌ها»، «ماندن در وضعیت آخر»، «خودشناسی به روش یونگ»، «تحلیل رفتار متقابل در روان‌درمانی و شکسپیر» از ترجمه‌های فصیح هستند که مشهورترین و پرفروش‌ترین ترجمه‌ی او «وضعیت آخر» نوشته‌ی دکتر تامس. اُ هریس است که در سال ۱۳۶۱ منتشر شد.

از ترجمه‌های داستانی فصیح می‌توان به «رستم نامه» و «مجموعه داستان‌های استادان داستان» (۱۳۵۳) اشاره کرد. این کتاب شامل سی داستان کوتاه از نویسندگان مشهور سراسر دنیاست.

سبک و درون‌مایه آثار اسماعیل فصیح

اسماعیل فصیح جزء نویسندگان ایرانی است که قلم خوش‌خوان و نثر روانی دارد. ترجمه‌ی آثار روانشناسی در کنار داستان‌نویسی به او کمک کرد تا دیدگاه‌های مرتبط با روان شخصیت‌ها را در رمان‌هایش متبلور کند. به همین دلیل رمان‌های او گیرایی و کشش خاصی دارند که مدیون سبک ساده و مضامینی است که او در داستان‌هایش به کار می‌گیرد. رمان‌های او همیشه با استقبال خوبی روبه‌رو شده و توانسته تقریباً طیف وسیعی از مخاطبان را جذب کند.
اسماعیل فصیح از نظر محتوا، زبان و لحن نویسنده‌ای واقع‌گرا بود. او واقعیت جامعه‌ی خود را با ظرأفت و ریزبینی در داستان‌هایش منعکس می‌کرد.
عوامل مثل زندگی در جنوب ایران، تسلط به زبان انگلیسی و اقامت در آمریکا و هوش و نبوغ نویسندگی که داشت باعث شد تا میان هم‌ردیفانش با سبکی متفاوت در منصه ظهور قرار بگیرد.
در آثار فصیح زندگی طبقه متوسط جامعه به خوبی به تصویر کشیده شده است و مخاطب می‌تواند با فضاسازی و شخصیت‌پردازی‌های او ارتباط نزدیکی برقرار کند. او یکی از نویسندگانی است که در رمان «زمستان ۶۲» درباره جنگ ایران و عراق داستان تأثیرگذاری نوشته است. این رمان اثر برجسته‌ای از ادبیات جنگ به زبان فارسی تلقی می‌گردد که مقاومت ملت ایران را در برابر هجوم همه‌جانبه دشمن نشان می‌دهد.
فصیح در نگارش خود از نویسندگان نامدار و صاحب سبکی مثل «بزرگ علوی»، «محمدعلی جمال‌زاده» و «احمد محمود» تأثیر گرفته است. صادق چوبک و فروغ فرخزاد از نویسندگان محبوب او بوده‌اند.

آثار اسماعیل فصیح

خاک آشنا (۱۳۴۹)
دل کور (۱۳۵۱)
مجموعه چهار داستان کوتاه (۱۳۵۱)
مجموعه داستان‌های کوتاه دیدار در هند (۱۳۵۳)
داستان جاوید (۱۳۵۹)
درد سیاوش (۱۳۶۴)
زمستان ۶۲ (۱۳۶۴)
شهباز و جغدان (۱۳۶۹)
مجموعه داستان‌های مربوط به مهروموم‌های جنگ (نماد‌های مشوش)(۱۳۶۹)
فرار فروهر (۱۳۷۲)
باده کهن (۱۳۷۳)
اسیر زمان (۱۳۷۳)
پناه بر حافظ (۱۳۷۵)
کشته عشق (۱۳۷۶)
طشت خون (۱۳۷۶)
بازگشت به درخونگاه (۱۳۷۷)
کمدی تراژدی پارس (۱۳۷۷)
لاله برافروخت (۱۳۷۷)
نامه‌ای به دنیا (۱۳۷۹)
در انتظار (۱۳۷۹)
گردابی چنین حایل (۱۳۸۱)

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت