کلیدر اثر محمود دولتآبادی ماجرای زندگی خانوادهای کرد است که در شهر نیشابور زندگی میکنند. داستان این رمان که بلندترین اثر این
نویسندهی نامآشنای ایرانی است، تحت تأثیر فضای سیاسی ملتهب کشور در سالهای پس از جنگ جهانی دوم در بین سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۷ شمسی روی میدهد. کلیدر در واقع نام روستا و کوهی در شمال شرقی ایران است. این کتاب بر اساس حوادث واقعی به رشته تحریر درآمده است. حوادثی واقعی که شخصیت اصلی آنها گلمحمد است، قهرمانی ماجراجو که سراسر کودکی دولتآبادی پر بوده است از مرثیهها و داستانهایی در مدح و ثنای او. گلمحمد قهرمانی از خطهی خراسان است که هنگامی که دولتآبادی پنج یا شش ساله بوده، تیرباران شده است.
اگرچه بسیاری از شخصیتهای رمان مانند گلمحمد براساس شخصیتهای واقعی ساخته و پرداخته شدهاند و حتی توصیفات بسیار دقیقی از روستاها و مکانها در رمان دولتآبادی به چشم میخورد، نباید این اثر را زندگینامهی گلمحمد دانست. در این رمان نویسنده هرجا که خواسته خیال را به واقعیت آورده و بر صفحهی کاغذ پیاده کرده است. از جمله تغییرات عمده داستان نسبت به واقعیت، تغییر زمان وقوع ماجراهای کتاب است. در واقعیت ماجرای گلمحمد سالها قبل از ۱۳۲۵ شمسی رخ داده است اما دولتآبادی برای دخیل کردن حزب توده در داستان کتاب، سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۷ را برای روایت رمان خود مناسبتر یافته است.
کلیدر در ده جلد نوشته شده است. دولتآبادی گفته است که نوشتن این رمان را در حدود ۲۷ سالگی آغاز کرده و تا ۴۲ سالگی روی آن کار کرده است. جلد نخست این رمان در سال ۱۳۵۷ و جلد پایانیاش در سال ۱۳۶۳ منتشر شد. پس از آن نیز مجموعهی کامل آن منتشر شد. این رمان در زمان چاپ نظرات بسیاری از منتقدان و روشنفکران را به خود جلب کرد و به محبوبیتی بینظیر دست یافت تا جاییکه عنوان حجیمترین، پرفروشترین و گرانترین حق تألیف برای یک رمان را از آن خود کرد.
خلاصه کتاب کلیدر
داستان کتاب دربارهی گلمحمد و یارانش است که به جنگ با اربابها و خانها برخاستهاند که از دهقانان، چادرنشینان و عشایر سواستفاده میکند. گلمحمد در شمایل رابین هود ظاهر میشود و کمکم مردم از او به عنوان قهرمان خود یاد میکنند. اما او که به عنوان یکی از اعضای حزب توده فعالیت میکند به جایی میرسد که سردرگم شده و دچار تشویش درونی میشود و احساس میکند پایان کارش نزدیک است. با تلاش یکی از اعضای حزب توده برای ترور محمدرضا شاه همین اتفاق نیز میافتد و کتاب با تیرباران شدن گلمحمد و خانواده و یارانش به پایان میرسد.
کلیدر رمانی به سبک رئالیسم است، زبان گفتگوها بین شخصیتها طبیعی اما زبان توصیفها و وصفها نزدیک به شعر است و نثر کتاب در آنها لحنی غزلوار دارد. اگرچه هستهی اصلی این رمان سرگذشت گلمحمد است و پیرنگ داستان ساده مینماید، ماجراهای رمان در فضایی بسیار پرشاخوبرگتر رخ میدهد. نزدیک به ۱۰۰ شخصیت مختلف در بستری از رویدادهای اجتماعی و اقتصادی، وقایع کتاب را در محیطهای گوناگونی همچون شهر و روستا پیش میبرند.
همچنان که از اغلب آثار دولتآبادی برمیآید، درونمایهی کلیدر نیز مبارزه قشر ضعیف و ستمدیدهی جامعه علیه ظلم و تلاش برای رسیدن به عدالت است. دولتآبادی در داستانهای کوتاه و رمانهایش اوضاع و احوال طبقات ستمدیده، بهویژه دهقانان و کارگران روستایی را به تصویر میکشد که رمان کلیدر نیز یکی از آنهاست.
معرفی محمود دولتآبادی
محمود دولتآبادی زادهی ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ شمسی در سبزوار است. او از طریق پدرش که دارای علم حوزوی بود، با سعدی و حافظ آشنا شد و تا زمانی که دبستانش را به پایان برد همهی اشعار عاشقانهای را که در روستای دولتآباد یافت میشد، خوانده بود. او پس از اتمام دبستان روستای دولتآباد را به مقصد سبزوار ترک کرد و در آنجا به کارهای گوناگونی پرداخت. مدتی بعد سبزوار را نیز ترک کرد و در مشهد سکنی گزید و آنجا بود که با سینما و تئاتر آشنا شد. دولتآبادی در سال ۱۳۳۸ از مشهد به تهران نقل مکان کرد و بازیگر تئاتر شد و همزمان با آغاز دههی چهل شمسی نوشتن را نیز آغاز کرد. داستان کوتاه «ته شب» نخستین اثری بود که از او به چاپ رسید. دولتآبادی بهعنوان بازیگر و کارگردان به کارش در زمینه تئاتر ادامه میداد و به نوشتن داستانهای کوتاه نیز میپرداخت. او در دههی ۱۳۵۰ چند مرتبه بهدلیل فعالیتهای سیاسی زندانی شد.
دولتآبادی در سال ۲۰۱۴ میلادی نشان شوالیهی هنر و ادب فرانسه را دریافت کرد. او همچنین تاکنون برنده و نامزد دریافت چندین جایزه شده است. یکی از جوایزی که او دریافت کرده است جایزهی ادبیات بینالمللی خانهی فرهنگهای جهان در سال ۲۰۰۹ است.
محمود دولتآبادی در سال ۱۳۴۹ با همسر خود، مهرآذر ماهر ازدواج کرد. ماحصل ازدواج آنها سه فرزند به نامهای سیاوش، فرهاد و سارا است.
چرا باید کتاب کلیدر را بخوانیم؟
کریم امامی مترجم و منتقد هنری دربارهی اثر ماندگار محمود دولتآبادی مینویسد: «کلیدر را میتوان نقطهی اوج رشتهی آثار پیشین دولتآبادی به حساب آورد که اغلب آنان داستانهایی کوتاه دربارهی مردم زجر کشیده و رنجور دهات خراسان است. ». احسان یارشاطر استاد دانشگاه کلمبیا نیز کلیدر را «حماسهای با تصاویر پر بار، شعری در جامهی نثر» توصیف میکند. این نظرات به همراه چندین نظر دیگر از نویسندگان و منتقدین برجسته این کتاب را به یکی از خواندنیترین رمانهای ادبیات معاصر ایران تبدیل کرده است. علاوهبراینها تعداد زیادی از منتقدان ادبی کلیدر را زمینهساز تحول در ادبیات داستانی مدرن فارسی میدانند. اما این نکته را هم در نظر داشته باشید که تمامی مفسرین و صاحباننظر دربارهی کلیدر نظر مثبتی ندارند. برخی از جمله کریم امامی حجم کتاب را بسیار بالا میدانند و برخی نیز زبان و لحن کتاب را مملو از ایرادهای دستور زبانی، تلفظ و املای نادرست واژگان میدانند.
در بخشی از کتاب کلیدر میخوانیم
افتادن، هیچ شکوهی ندارد، آنگاه که جانی از زیر ضربهها به در بردی، تازه هراس آغاز میشود. جویده شدهای، جای جای زخم بیم در تو بافته میشود. احساس اینکه نتوانی برخیزی! احساس دهشتناک. اگر نتوانی برخیزی؟! بیم فردا. این تو را میکُشد. با این همه بر میخیزی. نیمه خیز میشوی و بر میخیزی. اما همان دم که در برخاستی ترس این داری که نتوانی بایستی. به دشواری میایستی، اما براه افتادن دشواری تازهایست. یک گام و دو گام. پاها، پاهای تو نیستند. میلرزند. ناچار و نومید قدم بر میداری. در تو ستونی فرو ریخته است…
سنگ تاب میآورد. نعرهی آسمان و تابش آفتاب و سرمای نیمه شبانه را تاب میآورد. سنگ بر جای چسبیده است. بیجنبشی، سرشت آن است، میتواند تا پایان دنیا خاموش نشسته بماند. اما آدم؟ تپش و جنبش را دمی او را وا نمیگذارد. چیزی، چیزی شناخته و ناشناخته همواره درون او میجوشد. بر افروختگیاش را برای همیشه نمیتواند پنهان دارد. تاب و دوامش را کش و مرزی نیست. سرانجام فواره میزند و از خود بدر میریزد. چشمهگون برون میجوشد. با اینکه آرام، آرامتر، قطره قطره، دلمایه خود را واپس میدهد. به اشکی، به کلامی، یا به فریادی، به تیغه خنجری، به ارژنی یا به شلیکی…